يادداشتهاي پراکنده

متن مرتبط با «زلف» در سایت يادداشتهاي پراکنده نوشته شده است

زلف

  • زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستپیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دستنرگسش عربده جوی و لبش افسوس کناننیم شب دوش به بالین من آمد بنشستسر فرا گوش من آورد به آواز حزینگفت ای عاشق دیرینه من خوابت هستعاشقی را که چنین باده شبگیر دهندکافر عشق بود گر نشود باده پرستبرو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیرکه ندادند جز این تحفه به ما روز الستآن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیماگر از خمر بهشت است وگر باده مستخنده جام می و زلف گره گیر نگارای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها