يادداشتهاي پراکنده

متن مرتبط با «گمگشته دل» در سایت يادداشتهاي پراکنده نوشته شده است

دلم شکستی

  • تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستیمرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستیبنای مهر نمودی که پایدار نماندمرا به بند ببستی خود از کمند بجستیدلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودتبه احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستیچراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکنکس این سرای نبندد در این چنین که تو بستیگرم عذاب نمایی به داغ و درد جداییشکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستیبیا که ما سر هستی و کبریا و رعونتبه زیر پای نهادیم و پای بر سر هستیگرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیراندوای درد من اول که بی گناه بخستیهر آن کست که ببیند روا بود که بگویدکه من بهشت بدیدم به راستی و درستیگرت کسی بپرستد ملامتش نکنم منتو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستیعجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالدکه عشق موجب شوق است و خمر علت مستی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دل بی دوست دلی غمگین است

  • در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود, ...ادامه مطلب

  • دلتنگی

  • دوست داشتن را گناه می‌دانند و فاش کردنش را گناهی بزرگتر.تنهائی‌ام را در خود فرومی‌ریزمتا روزی از نوای نی‌لبکی اندوهگین، این دل تنگ گُر بگیرد., ...ادامه مطلب

  • عمارت دل

  • به مهر عمارت دل کن که این جهان خراببر آن سر است که از خاک ما بسازد خشتمکن به نامه‌سیاهی ملامت من مستکه آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت- از شمس‌الدین محمد شیرازی است با اندک دستکاری- عمارت دل نام کافه‌ای‌ست در تقاطع خیابان‌های بزرگمهر و کاخ (فلسطین کنونی) , ...ادامه مطلب

  • چگونه یک میلیون دلار بدزدیم

  • بین همه چیزهای قلابی بی ارزش که نهایتا چیزی از فروش آنها بدست هیچکس نمی‌آید و بین همه آدمهای دروغین که خود را پنهان می‌کنند، علاقه‌ی راستین انسان‌ها به یکدیگر، هم حقیقی است و هم یک میلیون دلار ارزش دارد.1- فیلمی با همین نام از ویلیام وایلر با بازی اودری هپبورن و پیتر اوتول - 19602- million dollar baby.3- ....... that's why., ...ادامه مطلب

  • دلتنگی‌های بی بهانه

  • باد را بگو از دلتنگی‌هایم ترانه نسازدآسمان پرستاره را بگو رویاهایم را نادیده بگیردچرا که سکوت، حقیقت نهفته‎‌ی من است.آغاز سخن، گزینش واژگان است، تراش مجسمه ‎ساز بر پیکر مندر آرزوی آنکه از نگاه، حقیقت , ...ادامه مطلب

  • دلتنگی‌های گاه و بیگاه

  • دلتنگی‌های بی‌بهانه آواز را در گلو برمی‌خیزاند در جستجوی روزنی برای برآمدن و فریاد کردن و بیرون ریختن اندیشه‌های درهم تلنبار شده و چون نتواند، بناچار می‌جوشد و بر قاب پنجره چشم می‌نشیند. هجوم خاطره‌ها, ...ادامه مطلب

  • گم‌گشته

  • دیشب مهمان‌ها که رفتند ، به بدرقه تا دم در رفتم. پیرمردی با نگاهی سرگردان از من نام خیابان پرسید. راه خانه گم کرده بود. دو سه نام از کوچه‌ها و خیابان‌ها که گفت دانستم همین نزدیکی خانه دارد. راه را نشانش دادم. ترسیدم نیابد. به همراهش رفتم. سر کوچه ناز که رسیدیم گوشی همراهش زنگ زد. به خانه که رسید پسرش بیرون آمده بود. نگرانی‌ام سر آمد. خدانگهدارش گفتم و برگشتم. به گمانم فراموشی بسراغ پیرمرد آمده بود. خدایا ....,گمگشته دیار محبت,گمگشته دیار محبت اصفهانی,گمگشته,گمگشته محمد اصفهانی,گمگشته مجید اخشابی,گمگشته امیر فرجام,گمگشته دل,گمگشته اصفهانی,گمگشته ی دیار محبت,گمگشته اخشابی ...ادامه مطلب

  • دلربائی

  • دلربائی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها