در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود, ...ادامه مطلب
بوی جوی مولیان آید همییاد یار مهربان آید همیریگ آموی و درشتیهای اوزیر پایم پرنیان آید همی....سرودهی رودکی است که داستانی دارد برای خودش .... بخوانید, ...ادامه مطلب
شب تابستانی بود و از گرمای هوای اتاق شبها به خنکای پشت بام پناه میبردیم و خواب در پشه بند زیر سقف ستارهنشان که هنوز چیزکی از آن پیدا بود، چه دلچسب بود. یکی از همان شبها بود که به من گفت فرزندی در , ...ادامه مطلب
بیش از نگاهی مهربان و دلی دوست#دار، آدمی چه میخواهد از روزگار؟!وقتی همه دنیا را میتوان در کاسهای ریخت و نثار کردوقتی فاصله میان من و خوشبختی تنها کلامی است که به اعجازش دیوارها فرو خواهند ریختچرا م, ...ادامه مطلب