يادداشتهاي پراکنده

ساخت وبلاگ
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستیمرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستیبنای مهر نمودی که پایدار نماندمرا به بند ببستی خود از کمند بجستیدلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودتبه احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستیچراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکنکس این سرای نبندد در این چنین که تو بستیگرم عذاب نمایی به داغ و درد جداییشکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستیبیا که ما سر هستی و کبریا و رعونتبه زیر پای نهادیم و پای بر سر هستیگرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیراندوای درد من اول که بی گناه بخستیهر آن کست که ببیند روا بود که بگویدکه من بهشت بدیدم به راستی و درستیگرت کسی بپرستد ملامتش نکنم منتو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستیعجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالدکه عشق موجب شوق است و خمر علت مستی يادداشتهاي پراکنده...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 12:23

موهای تو زیباست. هنگامی که در چین و شکنش نگاهم سرگردان است، زیباتر می‌شود.

چشمان تو زیباست،زیبا هنگامی که به من نگاه می‌کنی زیباتر می‌شود.

لبان تو زیباست و هنگامی که با من سخن می‌گویی زیباتر می‌شود.

ابروان تو زیباست، هنگامی که بالای چشمانت کمان می‌شود.

در تو جز زیبائی نمی‌بینم، زیبای من

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1402 ساعت: 17:19

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 22:45

خزان بنشست و گل با بادها رفت

بهار از خاطر شمشادها رفت

ز یاد باغ، بوی فرودین‌ها

هوای خرم خردادها رفت

ز یاد باغبانان، رنگ گلزار

چو بوی نسترن، با بادها رفت

تو گویی گل نه رویید و نه پژمرد

چه آسان می‌توان از یادها رفت!


سروده‌ی فخرالدین مزارعی است.

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 14:55

امشب غمگینانه‌ترین سطرها را می‌نویسم،دوستش داشتمو او نیز گاهی دوستم می‌داشت ...****ز جهان دل بر کندم، تا شوری پیدا کردمتو پریشان مو کردی، چون مجنون صحراگردمز تو نوشین لب باشد، هم درمان و هم دردمدلم از خون چون مینا، لبریز و من خاموشمشب هجران جای می، خوناب دل می‌نوشمز خیالت برخیزد، بوی گل از آغوشمتو سیه چشم از چشمم، تا دوری من بیمارمتو سیه گیسو هر شب، در خواب و من بیدارمتو لب میگون داری، من اشک گلگون دارمز تو دل گر بر گیرم، از غم دیگر می‌میرمبه خدا دور از رویت، از جان شیرین سیرم1- پابلو نرودا2- رحیم معینی کرمانشاهی، تصنیفی در افشاری يادداشتهاي پراکنده...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 14:55

کوهکن بیدل

تیشه‌ات را بالا ببر

آیا دل او سنگ‌تر از سنگ است؟!

***

لیلای سیه‌چشم

به کدام سحر مجنون را فریفتی؟

من عاقل به کدام کرشمه دل ببازم؟

***

بی‌خواب شب‌زنده‌دار

ستاره نگر و غصه شمار

که شهاب عشق تیرگی دلت را برفروزد.


از یادداشت‌های سه‌شنبه 18 امرداد 1373

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 14:55

شوق است در جدائی و جور است در نظر هم شوق به که طاقت جورت نیاوریم فرموده شیخ اجل يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:36

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستپیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دستنرگسش عربده جوی و لبش افسوس کناننیم شب دوش به بالین من آمد بنشستسر فرا گوش من آورد به آواز حزینگفت ای عاشق دیرینه من خوابت هستعاشقی را که چنین باده شبگیر دهندکافر عشق بود گر نشود باده پرستبرو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیرکه ندادند جز این تحفه به ما روز الستآن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیماگر از خمر بهشت است وگر باده مستخنده جام می و زلف گره گیر نگارای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست يادداشتهاي پراکنده...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:36

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی‌های او

زیر پایم پرنیان آید همی

....


سروده‌ی رودکی است که داستانی دارد برای خودش ....

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:36

باران می‌بارد و هوا گرفته. هوای دل نیز گرفته و مه‌آلود، گیرم که اینبار ابرش باران‌زا نیست که ببارد و ببارد و پس از آن آسمان باز شود تا توپ آفتاب از چرخ رنگین‌کمان قل بخورد و بیاید پائین. از آن ابرهاست يادداشتهاي پراکنده...ادامه مطلب
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 22 آبان 1399 ساعت: 15:26