در هوای کویری
بادها همواره میوزند از همه سو. آفتاب نیز فراوان است و بارش اندک. هراندازه آب گرانبهاست، گرمای تابستان نیز جانفرسا. اندیشه به کار میآید و از گچ و خاک و کاه بنائی میسازد چهارگوشه که باد را از هر سو در خود میگیرد و به پائین میفرستد. بنای چارگوش توخالی است و چونان چاهی به درون خانه میرود تا جائیکه بپیچد و گرذاگرد بنا برود و در جائی به چاه آبی راه پیدا کند. دیوارهها به رنگ روشناند و نور و گرما را به خود نمیگیرند، کاه و گچ، نم را از چاه به خود میگیرند و هوا را خنک میکنند. هوای خنک، کمکم سنگین شده و به پائین میرود. نسیم خنکی که از پنجرههای زیرزمین به درون میوزد، برآمده از کنار هم چیدن هوشمندانه خاک و کاه و آب است بدون خرابی و برق و دردسر، خانه را پناهگاهی میسازد برای رهیدن از گرمای جانفرسا و جائی برای آسوده زیستن.
هوشمندی چیزی پدید آورده که شاهکار معماریاش میخوانیم.
خانهساز نابخرد امروزین این همه را بهم ریخته و با قیر سیاه سقف را به نه کارآمدی اندود کرده چرا که بارشها در کویر اندک است، پوشش تیره بام همهی نور و گرمای خورشید سوزان کویر را در روز در خود انباشته میکند. آنگاه با ماشینی که آب گرانبها را فراوان میمکد و برق گران را میسوزاند و هر از چندی خراب است و نیازش به استادکار، میکوشد هوای خانه را اندکی شاید خنک کند تا بتوان در آن دمی آسود. دریغ از آسایشی که هرگز بدست نمیآید.
آری، پیروی کورکورانه از آنچه دیگران را در جائی دیگر شاید به کار آمده است، آدمی را به چنین روزی دچار خواهد کرد.
يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 20 آبان 1397 ساعت: 11:35